خوش آمدید
به گزارش قدس آنلاین و به نقل از تسنیم، در مستند 6قسمتی «خط مقدم» که از یکشنبهشب ساعت 20 و 10 دقیقه از شبکه یک سیما پخش میشود، روند رو به رشد صنعت موشکی جمهوری اسلامی ایران به تصویر کشیده میشود.
در اولین قسمت این مستند شرایط دفاعی ایران در اوایل انقلاب، دفاع مقدس، شروع جنگ شهرها توسط صدام و پاسخگویی ایران بررسی میشود.
قسمت دوم به چگونگی تهیه موشک از لیبی، آموزش نیروهای سپاه در سوریه و شلیک اولین موشک در جهت پاسخگویی به عراق اختصاص دارد.
قسمت سوم مقابله به مثل موشکی ایران در جنگ شهرها تا توقف جنگ شهرها در مقطع اول را بررسی میکند، تجاوز صدام به حریم شهرهای ایران و آغاز تحقیق و توسعه در صنایع موشکی در بحبوحه جنگ از دیگر موضوعات قسمت سوم مجموعه مستند خط مقدم است.
قسمت چهارم کارشکنی نیروهای لیبیایی و امتناع آنها از آموزش موشکی نیروهای سپاه جهت پاسخگویی به شرایط صدام و روایت 17 روز سخت و نفسگیر برای نیروهای موشکی سپاه در اوج جنگ شهرها را بیان میکند.
قسمت پنجم نیز درباره مقطع ششم جنگ شهرها، موشکباران تهران و پاسخگویی نیروهای موشکی سپاه است و قسمت ششم و آخر هم افزایش توانمندی موشکی جمهوری اسلامی ایران و نگاهی به قدرت موشکی امروزی ایران و صنایع بومی موشکی را به تصویر میکشد.
در این مستند افرادی همچون سردار شهید حسن مقدم، سردار رحیم صفوی، محسن رضایی، سردار حاجیزاده، سردار وحید دستجردی، سردار رفیقدوست، سردار نامی و آقای سیدمهدی وکیلی و مهدی سیوندیان صحبت کردهاند.
عوامل دستاندرکار مجموعه مستند «خط مقدم» عبارتند از: کارگردان نادر فرجی، تهیه کننده: محمدحسین پیکانی، تصویربردار: طاهر نادری و تدوین: نادر فرجی.
منبع :http://tnews.ir/news/195849197089.html
می نویسم برای تویی که، هرگاه سخت دلتنگم و غریب ... می خوانی ام
می نویسم برای درخشان ترین عشق آسمانیِ وطنم،
برای آقای مهربانی که، خورشید کوچکترین چراغ حریم حرم اوست...
می نویسم برای تویی که آمدی تا در مسیر مهربانی های خداوند پیام آور راستین دین انسان آفرین اسلام در دیار و سرزمین من باشی؛
آمدی و تا همیشه ماندی و برای همیشه میزبان کشور دلــم شدی...
می نویسم برای تویی که از دل غربت و سکوت اسلام شکوه آزاده زیستن را ارمغان آوردی
امام مهربانی ها، انیس النفوسِ دلها، تو را به چه نام بخوانم که مهرت از ازل با نام انسان پیوسته است ،
و حضور تو یادآور رهایی در عشق اوست...
و خدایی که گوشه ای از مهربانی اش در آیاتی عظیم، حکایت از جان بخشی جاودانه انسان است.آنجا که فرمود:
وَ مَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا ...و هـر کـس نفسی را زنـده کـنـد گویا همه مردم را زنده نموده است،
و من زنده ی عشق تو شدم آنجا که در حریم کویری دلم، نماز باران خواندی ...
می نویسم برای کسی که وقت هایی هست که، جز او هیچ محرمی نیست... و من، آن وقت ها را بسیار دوست دارم! وقت هایی که می شود هر روز باشد و هر لحظه و هر ثانیه ...
آنجا که حریم توست و من هر وقت به اذن نگاهت به زیارت تمام هستی دلم آمدم ؛ مهربانی بی پایانت را چون پروانه ای به طوافِ شمع روشنِ آستان خستگی هایم دیدم و آنجا بود که دردمندان عالم را در کنارت به انتظار نگاه مهربانت به نظاره نشستم...
جایی که کنار یک پنجره ی فولادی، هرچه درد بزرگ انسان است می شود کبوتر، و پر و بالش را در اشتیاق دیدارتو و تسلیم شدن به رضای معشوق سوخته می بیند، آنجا که بی دیدنِ رویِ دل آرایِ مقصود، در مقصدِ جان ها، چشمانِ عاشقی را می شود دید که در تضرع و اشکی ناگاه غرقند...
آقای مهربانم وقتی همیشه تو اولین و آخرین مقصد دردمندانی، وقتی زمین و زمان دردها را نمی فهمند و سلامتی جسم به کلام زمینیان می شود:" کاری از دست ما ساخته نیست، ببریدش #مشهد "...
آنگاه که بار سنگین اندوه ها بر شانه های انسان می نشیند ، و خسته می آید و روبروی ایوان طلایی تو و چون کبوتری بال و پرش را بر فرش های ملکوت بهشتت میساید و بغض کالش می شکند و تو را می خواند که ...
آمده ام بگویم هر روزی را که با تو خلوت می کنم فقط و فقط تو را بی نهایت، عاشقم ...
عاشقم، عاشقِ بودنت، عاشقِ خواستنت و عاشقِ داشتنت...
محرم دل، گاه و بی گاه، نه! همیشه به نگاهت مهمانم کن که دردهای عالم، بی نگاه تو درمان ندارد...
هر بانوی عشیره عقیله نمی شود
آنان که مشق اشک مرتب نوشته اند
با خط عشق این همه مطلب نوشته اند
آنان که بال گریه در آورده اند را
هم دوش انبیاءِ مقرب نوشته اند
این چند خط مختصر اما مفید را
هر روز خوانده اند که هر شب نوشته اند
تقدیر دو پیالهٔ ما را هزار سال
پیش از شروع گریه لبالب نوشته اند
تکلیف چشم های مرا از همان نخست
از روی اشک حضرت زینب نوشته اند
یعنی که تشنگی ام از این مشرب است و بس
یعنی امام گریهٔ ما زینب است و بس
ای دختر تجلی توحید آمدی
ای ماه! روی دامن خورشید آمدی
ای لاله ای که قبل شکوفایی ات حسین
هرگز چنین شکفته نخندید آمدی
هر چند در حجاب ولایت نهفته ای
روشن تر از تمام موالید آمدی
در خانهٔ زمینی زهره از آسمان
ای ماه، ای ستارهٔ ناهید آمدی
راهی دراز را به هوای برادرت
با صد هزار آرزو - امید آمدی
از نسل آفتابی و مهتاب در حجاب
پلکی بزن به روی برادر کمی بتاب
آیینه نیست این که نشسته برابرت
هم شکل توست، مثل پدر مثل مادرت
سیب بهشت، سیب علی، سیب فاطمه
یک نیمه اش تو هستی و نیمی برادرت
نور است و نور هر طرفی را نظر کنی
لذت ببر از این همه خورشید در برت
قلبت شبیه قبله نما دیده ی تو را
برده به سوی کعبهٔ ابروی دلبرت
دختر شدی نه این که فقط خواهری کنی
باید برای اشک پدر مادری کنی
ای کام عرش تشنهٔ یک ربنای تو
مشتاق حال راز و نیازت خدای تو
خالق یکی و عشق یکی و وفا یکی
نشنیده است گوش فلک هم دو تای تو
وقتی که رو به قبله کنی جلوه می کند
در آسمان هفتم حق رد پای تو
ما نه که بوده وقت نماز شبانه ات
چشم امام ملتمس یک دعای تو
هر کس شهید عشق تو شد زنده می شود
باید بمیرد آن که نمیرد برای تو
در قدر کس چنان تو جلیله نمی شود
هر بانوی عشیره عقیله نمی شود
چه کوچک است وسعت دنیا به چشم تو
کوچک تر از ستاره از این جا به چشم تو
تو از کدام پنجره دیدی که کربلا
هر "ما رأیت" بود "جمیلا" به چشم تو
انگار فصل بارش چشم تو دائمی ست
آخر که ریخت این همه دریا به چشم تو
در صورت سه ساله چه نقشی نشست که
شد زنده یاد صورت زهرا به چشم تو
مانند تو که طعم بلا را چشیده است؟
دوشت هزار بار مصیبت کشیده است
قلب قرار عرش خدا بی قرار توست
نبض نظام بخش جهان هم جوار توست
تو حیدر میان حجاب و رقیه هم
چون قاب عکس کوچک زهرا کنار توست
با نیم اشاره ات نفس زنگ اشتران
در سینه حبس شد اگر، از اقتدار توست
با خطبه کاخ ظلم و ستم را به هم زدن
یا کار مادر تو بود یا که کار توست
با تیغهٔ حجاب تو دشمن شکست خورد
این جنگ تو، حماسهٔ تو، کارزار توست
یک گوشه از روایتت آیات مریم است
روز ولادت تو شروع محرم است
هر آیه ای ز اشک تو یعقوب می شود
هر سوره ای ز صبر تو ایوب می شود
یاد طلوع غربتت افتاده ام اگر
تنگ غروب ها دلم آشوب می شود
بر مصحف جبین تو با خط سنگ ها
در شام عمق فاجعه مکتوب می شود
در مجلسی که سهم لبت خطبه خواندن است
سهم لب برادر تو چوب می شود
بانو دلم گرفته شبیه صدایتان
رخصت بده کمی بنویسم به جایتان
یا بر سر من، از سر نی، سایبان بده
یا بر بلند نیزه مرا آشیان بده
با گیسوی رها شده در دست بادها
از نی، مسیر قافله ات را نشان بده
جانم به لب رسیده، ولی جان نداده ام
گفتم به دل، که صبر کن و امتحان بده
نیزه سوار گشته ای و تند می روی؟
جا مانده ام، برای رسیدن، زمان بده
پایم دگر برای خودم نیست، باغبان!
بر ساقه های مرده ی من، باز جان بده
دیدم که گفت، چشم ربابت به نیزه دار
گهواره ی عزیز دلم را تکان بده
خون تو و حجاب من، ارکان کربلاست
کشتی به گل نشسته، مرا باد بان بده
شاعر: محسن عرب خالقی
این درس گنبد تو چه زیبا به دل نشست
باید برای غربت نام تو سر شکست !
کلیپ صوتی «اشک غایی»|روایتی از غسل شبانه خادم الحسین«جواد طائی»
خیلی زیباس گوش کنید
زمان فایل:۰:۰۴:۲۹
حجم فایل:۳.۲۵MB
6.16 MB
|
دانلود |
گذر تک تک این ثانیه های عمرم به قدیمی شدن نوکری ات می ارزد ...
فردا وعده ما میدان امام(ره)
بخوان دعای فرج را، دعا اثر دارد
بخوان دعای فرج را و عافیت بطلب
بخوان دعای فرج را ولی به قلب صبور
بخوان دعای فرج را که با شکسته دلان
بخوان دعای فرج را و ناامید مباش
بخوان دعای فرج را که صبح نزدیک است
بخوان دعای فرج را به شوق روز وصال
بخوان دعای فرج را که آسمان ها را
بخوان دعای فرج را ز پشت پرده اشک
بخوان دعای فرج را که یوسف زهرا
بخوان دعای فرج را به یاد خیمه سبز
بخوان دعای فرج را که دست مهر خدا
پی نوشت:
امـام زمـان(عج) فرمودند:
«اکثروا الدعا بتعجیل الفرج فان فی ذلک فرجکم»
برای تعجیل فرج، بسیار دعا کنید به راستی که فرج شما در آن است.
بحار، ج53، ص181
طی عملیات تفحص، در منطقه چیلات، پیکر دو شهید پیدا شد...
یکی از این شهدا نشسته بود و با لباس و تجهیزات کامل به دیوار تکیه داده بود. لباس زمستانی هم تنش بود.
شهید دیگر لای پتو پیچیده شده بود.
معلوم بود که این دراز کش مجروح شده است. اما سر شهید دوم بر روی دامن این شهید بود،
یعنی شهید نشسته سر آن شهید دوم را به دامن گرفته بود.
پلاک داشتند، پلاک ها را دیدیم که بصورت پشت سر هم است. 555 و 556 .
فهمیدیم که آنها با هم پلاک گرفته اند. معمولا اینها که با هم خیلی رفیق بودند،
با هم می رفتند پلاک می گرفتند.
بچه ام کوچولو بود، از من بیسکویت خواست.گفتم: امروز می خرم.
وقتی به خانه برگشتم فراموش کرده بودم. بچه دوید جلو و پرسید: بابا بیسکویت کو؟
گفتم: یادم رفت!!!
بچه تازه به زبان آمده بود، گفت: بابا بَده، بابا بَده.
بچه را بغل کردم و گفتم: باباجان! دوستت دارم.
گفت: بیسکویت کو؟
دانستم که دوستی بدون عمل را بچه سه ساله هم قبول ندارد.
چگونه ما میگوئیم خدا و رسول و اهل بیت او را دوست داریم، ولی در عمل کوتاهی میکنیم؟!!
منبع : آخرالزمان انتظار مهدویت