; 

حاج میثم مطیعی به یاد شهدای غواص.

شهیدا نگاه کنید به حال ما

مژده ی یوسف به کنعان آمده

هنوزم شهیدارو میارن

تصورش هم دیوانه ام میکند..

هوایِ داغِ جنوب..

لباسِ تنگ، چسبان و پلاستیکیِ غواصی..

درست تا زیرلبت را محکم پوشانده..

دست و پاهای بسته..

دراز به دراز، کنارِ رفقایِ جوان و زخمی ات..

نمیدانی چه میشود.. تیر خلاص یا شکنجه در اردوگاه..؟؟!

اما..

صدای بلدوزر، وحشت را در نفست به بازی میگیرد..

ترس.. چشمهای مادر.. دستهای پدر.‌. زبان درازی های خواهر.. کتانی های برادر.. گل کوچک با توپ پلاستیکی با بچه های محل.. آب یخ که شقیقه ات را به درد میآورد..

آخ.. خدایا به دادم برس.. تنهایِ تنها..

بلدوزر، پذیرایی اش را آغاز میکند.. 

خااااااک.. 

خاااااک..

اشهد ان لااله الا الله

اشهد ان محمد رسول الله

اشهد ان ..

دیگر گرد و خاک مجالت نمیدهد

نفست را حبس میکنی به یادِ زمان خریدن برای زندگی در زیر آب..

صدای ِ فریادهایِ خفه ی دوستان، قلبت را تکه تکه میکند..

بدنت رویِ زمین داغِ چسبیده به لباسِ غواصی، آتش میگیرد..

دستهای بسته ات را تکان میدهی..

دلت با تمامِ بزرگیش، قربان صدقه های مادر را طلب میکند..

هوا برای نفس کشیدن نیست..

اکسیژن ذخیره شده ات را به یادگار از دریا میهمانِ ریه هایِ خاک میکنی.. 

اما انگار خاک ظالم است.. هی سنگین و سنگین تر میشود..

دلت نفس میخواهد..

ریه هایت گدایی میکنند، جرعه ایی زندگی را‌‌..

مهمان نوازی میکنی..

عمیق..

اما خاک..

فقط خاک است که در ریه ات، گِل میشود..

خدایا..

کی تمام میشود..

صدای ترک خوردن استخوانهایِ قفسه ی سینه ات را میشنوی..

دوست داری گریه کنی و مادر باشد تا بغلت کند..

کاش دستانت را محکم نمی بست..

که بتوانی آخرین سلامت به سیدالشهدا را که میدهی دست ادبت بروی سینه ات باشد ..

خاک و فشار و تاریکی ...

تمام شد ..

به آرزویت رسیدی ای شهید..

مادرت بمیرد...

من بفدای غیرتت ...

.

.

.

30 اردیبهشت ماه سال جاری خبر کشف پیکر 270 تن از شهدای دفاع مقدس که توسط نیروهای بعثی به شهادت رسیده بودند،منتشر شد، برخی از پیکرهای مطهر این شهدا هیچ جراحتی نداشت و نشان می داد که آنان زنده به گور شده اند.

و حالا امروز این شهدا بر روی دست مردم تهران از خیابان بهارستان تا معراج الشهدا راهی شدند.

و به کسانی که میگفتند «هر چند روز یک بار یه جنازه میارن و مردم رو سرکار میزارن» ثابت شد که این شهدا الکی نیستند و الکی شهید نشدند،میدونید چرا؟؟، چون دست اونها با طناب بسته شده بود.بله،فکرشو بکنید با دست بسته زنده بگور شدن.

شهدا به خدا شرمنده ایم...

بسیار مهم

نکته کلیدی در مناقشه ظریف و کوچک زاده

بعد از اینکه دیروز فیلم درگیری ظریف و کوچک زاده توسط سایت فتن منتشر شد، تو این فیلم سخنی شنیدم که حرف دل دولت حسن روحانی، کارگزاران و اصلاح طلبان بود که گویا ناخواسته از دهان ظریف خارج شد!

بعد از اینکه کوچک زاده به ظریف صحبت های حضرت آقارو مبنی بر مذاکره زیر شبح تهدید یادآور میشه...

ظریف میگه: رهبری یک کلام بگه نرو

این کلیدی ترین نکته صحبت ظریفه

دولت و اصلاح طلبان بعد از شکست در اداره کشور تنها امیدشون به مذاکرات بوده و هست

بعد از دوسال که از عمر دولت گذشت و مردم هیچ کار مفیدی از دولت مشاهده نکردن حالا تنها یک راه باقی مونده

یا توافق با آمریکارو با هر شرط ذلت باری بپذیرن و موقتا پولی بگیرن و حرکتی کنن که باز هم بعیده

یا تمام این بی کفایتی و بی مدیریتی را با معرفی یک مقصر توجیه کنند!

و اون مقصر تنها میتونه رهبر باشه

پس تیم مذاکره کننده اینقدر شرایط توافق را سخت میکنه و اینقدر شرایط ذلت باری را میپذیره تا رهبری واکنش نشون بده و بگه من زیر بار این توافق نمیروم...

بعد از آن رسانه ها و روزنامه هاشون تیتر خواهند زد که ای مردم کجایید که ما برای راحتی و رفاه شما رفتیم و مذاکره کردیم! ولی رهبری برای حفظ حکومت خودش راضی نشد توافق را بپذیره و به مردم بدبخت و ندار که نون ندارن بخورن ظلم کرد!

ولی به فضل خدا این مکرشون هم بی اثر میشه ان شاالله

خبر فوری خواهشن انتشار بدهید

دوستان ولایی عزیز لطفا توجه داشته باشند!!

 از قرار معلوم طبق تعهدات ایران در بیانیه لوزان "بازدید از مراکز نظامی ایران" پذیرفته شده است. 

عراقچی هم چه در مصاحبه با خبرنگاران و چه در مجلس این بازرسی ها را تایید کرده.

لذا سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا دیروز گفت: ما قصد جواب به رهبر ایران نداریم اما ما و ایران «توافق کرده ایم» که به روندی برای بررسی ابعاد نظامی احتمالی بپردازیم.

به همین دلیل امام خامنه ای که تا قبل میفرمودند "اجازه ندهید" اینبار فرمودن"اجازه نمیدهم."

پیش بینی اینکه

خواهند گفت، رهبر ایران نگذاشت تحریمها را برداریم و توافق حاصل شود.

مواظب باشیم ما را در مقابل رهبرمان قرار ندهند...

لبیک یا خامنه ای...

 فتنه ای که همه از آن به عنوان فتنه ای بسیار سهمگین تر از فتنه 88 یاد میکردند در راه است... بسیار نزدیک!! 

 دوستان برحذر باشید... 

هدف: کم رنگ کردن اصل ولایت فقیه و بی اهمیت نشان دادن رهنمودها و فرمان های رهبری... و در نهایت برچیدن نظام فعلی!! 

در همه پیام ها و سخنرانی های خود، از رهبری و رعایت خطوط قرمز دم می زنند تا ملت را آرام نگه دارند... خواب نگه دارند!! اما در خفا، حرفشان و کارشان چیز دیگریست... 

می خواهند با پنبه سر ببرند...

نتیجه: 

1. یا پیروز میشوند و غفلت ما باعث به انزوا کشیدن رهبر میگردد و با شیطان بزرگ دست دوستی می دهند و تمام عزت و شرف و هست و نیستمان را دو دستی تقدیم دشمن میکنند... 

بدون اندکی مزد و کم شدن مشکلات فعلی کشور!! و برعکس!! شروع مشکلات و بدبختی ها...  (طبق گفته کارشناسان داخلی و خارجی و حتی خود آمریکاییها و اسناد موجود!)

2. یا مردم بیدار می شوند و خودشان به صحنه آمده و به یاری رهبر می شتابند... و  از شرف و دارایی خود دفاع میکنند!! 

 که در اینصورت باز همه جا فریاد میزنند که ما داشتیم به توافق میرسیدیم !!! بدون اینکه کوچکترین حق غنی سازیمان پایمال شود!! داشت تمام مشکلات اقتصادی حل میشد!! داشتیم دریچه خوشبختی را به روی مردم رنج کشیده باز میکردیم و از این جور مهملات!! 

از این فرافکنی هایی که دیگر هیچ ارزشی ندارد! چون اینقدر اسناد و شواهد مبنی بر به ذلت کشاندن عظمت کشورمان  و حتی اضافه شدن بار مشکلات معیشتی، در قبال هیچ عایداتی! در  همین دوسال فعالیتشان موجود است، که چشم هر نابینایی را بینا می کند!! 

 اما هستند هنوز فتنه گران!! آنهایی که واقعا نمی خواهند بیداری مردم و سایه مقام عظمای ولایت را بر سر این مملکت ببینند!! و اندکی آسوده خاطر نمیشوند تا زهر خود را بریزند...

رهبر را بیش از این دلخون نکنیم!! او فقط اشاره میکند!! عملی کردن حرفهایش به عهده من و توست!! نه هیچ کس دیگر... 

رهبر دارد اشاره میکند!! 

 بیدار باشید... و هموطنان خود را در این بیداری سهیم کنید!! 

اکنون زمان عملی کردن این شعار است: 

ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند!!

تلنگر به آنهایی که دایم می گویند: اگر روز عاشورا بودیم، به یاری امام حسین میشتافتیم!! 

کل یوم عاشورا... و کل ارض کرببلا...

سالروز آزادسازی خرمشهر فرخنده باد.

به همین مناسبت پوستری طراحی شده که با کلیلک بر روی آن می توانید آنرا در اندازه اصلی ببینید

برای دیدن ادامه عکس ها به ادامه مطلب بروید

زندگینامه

در سال هزار و سیصدو بیست و یک،در روستای «گلبوی کدکن»،از توابع تربت حیدریه،قدم به عرصه هستی نهاد.

روحیه ستیزه جویی،از همان اوان کودکی با جانش عجین می گردد؛کما اینکه در کلاس چهارم دبستان،به ختطر بیزاری از عمل معلمی طاغوتی،وفضای نامناسب درس و تحصیل،مدرسه را رها میکند.

سال هزار و سیصدو چهل و هفت، سال ازدواج اوست.برای این مهم،خانواده ای مذهبی و روحانیرا انتخاب می نماید وهمین،سرآغاز دیگری میشود برای انسجام مبارزات بی وقفه او با نظام طاغوتی حاکم بر کشور.

پس از چندی، با هدفی مقدس، به کار سخت و طاقت فرسای بنایی روی می آورد و رفته رفته، در کنار کار، مشغول خواندن دروس حوزه نیز، مشود.

با شروع جنگ تحمیلی، در اولین روز های جنگ، به جبهه روی می آورد که این دوران، برگ زرین دیگری میشود در تاریخ زندگی او.

به خاطر لیاقت و رشادتی که که از خود نشان میدهد، مسئولیت های مختلفی را بر عهده او میگذارند که آخرین مسئولیت او، فرماندهی تیپ هجده جوادالائمه است، که قبل از عملیات خیبر، عهده دار آن میشود.

باهمین عنوان عنوان، در عملیات بدر، درحالی که شکوه و ایثار و فداکاری را به سر حد خود میرساند، مرثیه سرخ شهادت  را نجوا میکند.

تاریخ شهادت این سردار افتخار آفرین، روز ۱۳۶۳/۱۲/۲۳ می باشد که جنازه مطهرش، با توجه به آرزوی قلبی خود او در این زمینه، مفقودالاثر می شود و روح پاکش، در تاریخ ۱۳۶۴/۲/۹، در شهر مقدس مشهد تشییع می گردد.